لازم است گاهی از خانه بیرون بیایی و خوب فکر کنی ببینی باز هم میخواهی
به آن خانه برگردی یا نه؟
لازم است گاهی از مسجد، کلیسا بیرون بیایی و ببینی پشت سر اعتقادت چه می بینی ترس یا حقیقت؟
لازم است گاهی از ساختمان اداره بیرون بیایی، فکر کنی که چهقدر شبیه آرزوهای
وجوانیت است؟
لازم است گاهی درختی، گلی را آب بدهی، حیوانی را نوازش کنی، غذا بدهی ببینی هنوز از طبیعت چیزی در وجودت هست یا نه؟
لازم است گاهی پای کامپیوترت نباشی، گوگل و ایمیل و فلان را بیخیال شوی
با خانواده ات دور هم بنشینید ، یا گوش به درد دل رفیقت بدهی و ببینی زندگی
فقط همین آهنپارهی برقی است یا نه؟
لازم است گاهی بخشی از حقوقت را بدهی به یک انسان محتاج تا ببینی در تقسیم
عشق در نهایت تو برنده ای یا بازنده؟
لازم است گاهی عیسی باشی، ایوب باشی، انسان باشی ببینی میشود
یا نه؟
و بالاخره لازمست گاهی از خود بیرون آمده و از فاصله ای دورتر به خودت بنگری
و از خود بپرسی که سالها سپری شد تا آن شوم که اکنون هستم
آیا ارزشش را داشت؟
نظرات شما عزیزان:
چه در سر تو
من از تو رسيدم
به باور تو
تو بودي من
به گريه نشستم برابر تو
به خاطر تو به گريه نشستم
بگو چكنم!!
با تو شوري در جان
بي تو جاني ويران
از اين زخم پنهان
مي ميرم!
نامت در من باران
يادت در دل طوفان
باد تو امشب پايان ميگيرد!
نه بي تو سكوت
نه بي تو سخن
به ياد تو بودن به ياد تو من
ببين غم تو
رسيده به جان و دويده به تن
ببين غم تو رسيده به جانم
بگو چكنم!
با تو شوري درجان
بي تو جاني ويران
از اين زخم پنهان
مي ميرم
دسترسی به این سایت...
وقتی که سایت یا وبلاگی را در ایران فیا-تر می کنند شاید شاهد چنین جملاتی هم باشیم:
مشترک گرامی، بابا فیل.تره، ضایع، تو چرا حالیت نیست. دستت رو از روی اون F5 صاب مرده بردار دیگه!
مشترک گرامی، هوی، تو خجالت نمی کشی!
مشترک گرامی، پیشتِ، چخِ!
مشترک گرامی، دست نزن جیزه، دِهَه!
مشترک گرامی، به جان مادرم اگه یه بار دیگه از این ورا رد شی با دفعهِ قبل می شه دوبار!
مشترک گرامی، شرمنده، نداری 10 هزار تومن دستی بدی تا آخر ماه، مخابرات الان چند ماه حقوق مون رو نداده، به ت پس می دم!
مشترک گرامی، فیا-ترشکن خوب سراغ نداری، یه کاری کردیم خودمون توش موندیم!
بازم تویی مشترک گرامی، روتو برم هی!
مشترگ گرامی دیگه ای نبود، نفس کِش